کد قالب کانون ماهیت ایمان از دیدگاه علامه طباطبائی

تبادل لینک هوشمند

برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان کانون فرهنگی وهنری کریم اهل بیت شهر سلامی و آدرس kanoonemamhassan24.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.






نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 2563
بازدید دیروز : 5606
بازدید هفته : 2563
بازدید ماه : 25252
بازدید کل : 52007
تعداد مطالب : 2939
تعداد نظرات : 0
تعداد آنلاین : 1

نویسنده : مهدی احمدی واکبر احمدی
تاریخ : یک شنبه 5 شهريور 1403

نظر علامه طباطبایی درباره ماهیت غرب و غرب‌زدگان / مریض‌دلانِ امت

یکی از مسائل بسیار مهم انسانی و نیز مربوط به دین، مسأله«ایمان»می‏باشد.این مسأله در دوران معاصر توجه بسیاری از متفکران، اعم از روانشناس، فیلسوف، جامعه شناس و متکلم را به خود جلب کرده است.شناخت ماهیت ایمان و جوانب آن، ما را در شناسایی شخصیت انسان را یک طرف وشناسایی دین و دیانت از طرف دیگر یاری خواهد رساند.
در نوشتاری که پیش رو داریم، سعی بر این است که ایمان و جوانب آن را از منظر علامه طباطبائی به نظاره نشینیم و آنچه در پی می‏آید دیدگاههای ایشان می‏باشد که عینا نقل می‏شود.بدون آنکه ما در صدد تفسیر یا تفصیل همه آنچه نقل شده است، بر آمده باشیم.تفسیر و تعمیم اکثر دیدگاههای ایشان امری است که بایستی پس از طرح کامل و قیق نظرات ایشان در خصوص ایمان صورت بگیرد.حال به دیدگاههای ایشان می‏پردازیم:
ایمان اساسا از ماده«امن»گرفته شده است. بنابر این معنی آن امنیت دادن است و شاید مناسبتش این باشد که مؤمن در واقع موضوعات اعتقادی خود را از شک و تردید که آفت اعتقاد است، امنیت بخشیده است. (1) (اصطلاح)ایمان بمعنای تصدیق می‏باشد (2) به عبارت دقیقتر واژه ایمان بمعنای اذعان و تصدیق به چیزی و التزام به لوازم آن است.مثلا ایمان به خدا در واژه قرآن بمعنای تصدیق به یگانگی او و پیغمبران او و تصدیق به روز جزا و بازگشت به سوی او و تصدیق به هر حکمی است که فرستادگان او آورده‏اند.البته تا اندازه‏ای با پیروی عملی، نه اینکه هیچ پیروی عملی در کار نباشد و لذا قرآن را می‏بینیم که هر جا صفات نیک مؤمنین را می‏شمارد و یا از پاداش جمیل آنها می‏گوید، بدنبال ایمان عمل صالح را هم ذکر می‏کند. پس صرف اعتقاد، ایمان نیست مگر آنکه به لوازم آن چیزی که بدان معتقد شده‏ایم ملتزم شویم و آثار آن را بپذیریم، چون ایمان همان علم به شی‏ءاست، اما علمی توأم به سکون و اطمینان.و این چنین سکون و اطمینان ممکن نیست که منفک از التزام به لوازم باشد.بله آن علمی که توأم با سکون نیست، چه بسا منفک از التزام بشود، بسیاری از دارندگان عادتهای زشت و یا مضر که علم به زشتی و یا ضرر عادت خود دارند، ولی در عین حال آن را ترک نمی‏کنند و با گفتن اینکه ما عادت داریم عذر می‏آورند.ممکن است اشکال شود که افراد با ایمان نیز بر خلاف لوازم ایمان خود عمل می‏کنند.در جواب باید گفت:درست است، لیکن ملتزم نبودن به لوازم معلوم مطلبی است و احیانا بخاطر کورانهایی که در دل برمی‏خیزد و آدمی را از مسیری که ایمانش برایش معنی کرده پرت می‏کند، مطلب دیگری است. (3)
در اینجا لازم است تا تعاریفی را که علامه طباطبائی در موقعیتهای متعدد در خصوص ایمان آورده‏اند، مرور کنیم تا بتوانیم دیدگاه جامعی نسبت به تعریف آن داشته باشیم.
ایمان همان قرار گرفتن عقیده در قلب است. (4) همان اثر وصفتی است که در دل شخص با ایمان تحقق دارد، یعنی همان اعتقادات حقه‏ای که منشأ کارهای خوب است. (5)
ایمان به خدا صرف این نیست که انسان بداند و درک کند که خدا حق است، زیرا مجرد دانستن و درک کردن ملازم با ایمان نیست، بلکه با استکبار و انکار هم می‏سازد.و چون می‏دانیم ادارک با انکار می‏سازد، پس نتیجه می‏گیریم ایمان صرف ادراک نیست، بلکه عبارت است از پذیرفتن و قبول مخصوص از ناحیه نفس نسبت به آنچه که درک کرده است، قبولی که باعث شود نفس رد برابر آن ادارک و آثاری که اقتضاء دارد، تسلیم شود و علامت دارا بودن چنین قبولی این است که سایر قوا و جوارح آدمی نیز آن را قبول نموده باشد، مانند خود نفس در برابرش تسلیم شود.
اینجاست که می‏بینیم بسیاری از اشخاص با علم و درک زشتی و پلیدی عملی، مع ذلک به آن عمل اعتیاد دارند و نمی‏توانند خود را از آن باز دارند و برای همین است که قبح آن را تنها درک کرده‏اند، ولی ایمان به آن ندارند و در نتیجه تسلیم درک خود نشده‏اند و بعضی دیگر را می‏بینیم که علاوه بر درک تسلیم هم شده‏اند و بعد از تسلیم توانسته‏اند بدون درنگ دست از آن کار بردارندو این همان ایمان است. (6)
علامه طباطبائی چند تعریف اجماعلی نیز دارند که در این تعاریف ماهیت ایمان را تصویر می‏کنند، از قبیل اینکه:ایمان به هر چیز عبارت است از علم به آن به اضافه التزام به آن بطوری که آثار عملش در عملش ظاهر شود (7) ایمان نام تصدیق جزمی توأم با التزام است. (8) یا می‏فرمایند:
ایمان عبارت است از سکون و آرامش علم خاص در نفس، نسبت به هر چیزی که ایمان به آن تعلق گرفته و لازمه این آرامش، التزام عملی نسبت به آن چیز است که به آن ایمان دارد. (9)
در خصوص تلازم اعتقاد و عمل ایشان بیانی دارند که قابل توجه است، می‏فرماید:(دین عبارت است از سنتی عملی که بر اساس مسأله جهان بینی و زیست شناسی بنیان گرفته و این اعتقاد با علم استدلای و یا تجربی که پیرامون عالم و آدم بحث می‏کند، تفاوت دارد، برای اینکه علم نظری به خودی خود مستلزم هیچ عملی نیست ولو اینکه عمل کردن، به علم نظری احتیاج دارد.به خلاف اعتقاد که عمل را به گردن انسان می‏گذارد و آدمی را محکوم می‏کند که بایستی بر طبق آن عمل کند.و اگر بخواهی می‏توانی به این عبارت تعبیر کنی که علم نظری و استدلالی آدمی را مثلا بوجود مبدأ و معاد رهنمون می‏شود و اعتقاد آدمی را وادار می‏کند که آن معلوم نظری را پیروی نموده عملا هم ملتزم به آن بشود.پس اعتقاد علم عملی است، مثل اینکه می‏گوید بر هر انسان واجب است که مبدأ این عالم یعنی خدای تعالی را بپرستد و در اعمالش سعادت دنیا و آخرت خود را با هم رعایت کند.» (10)
علامه طباطبائی تعریف دیگری از اعتقاد دارند که متفاوت از تعریف اولی است وی در توضیح عقیده یا اعتقاد می‏گوید:عقیده یا اعتقاد به یک صورت فکری می‏گوییم که انسان به او ایمان تصدیق دارد، مانند اینکه می‏گوییم«دوره سال خورشیدی زمین، روی چهار فصل بهار و تابستان و پاییز و زمستان گردش می‏کند»، «چنگیز خان مرد خونریزی بوده است»و مانند عقیده مسلمانان«جهان هستی و هر چه در اوست آفریده خداست»، «آفریدگار جهان یکی است هر چه هستی و آثار هستی است از اوست»و نظایر اینها.
در موارد عمل نیز چنین می‏آورند:«عمل(کار) مجموعه‏ای است از حرکات و سکنات، که انسان با شعور و اراده برای رسیدن به یکی از مقاصد خود روی ماده انجام می‏دهد و طبعا هر عملی مرکب از صدها و هزارها حرکات و سکنات بوده و یک واحد حقیقی نیست، ولی نظر به یکی بودن مقصد، صفت وحدت به این حرکات و سکنات مختلفه داده و او را با رنگ یگانگی رنگین می‏کنیم.» 11
جوهر و حقیقت ایمان چیست؟علامه در پاسخ می‏نویسند:«حقیقت ایمان به خدا عبارت از تعلق و وابستگی قلب به خضوع در برابر خداوند می‏باشد.» (12) در واقع ایمان همان تسلیم شدن به خداست.» (13)
ایمان در و معنا مورد توجه واقع می‏شود.مقصود از ایمان می‏تواند به معنای حقیقت ایمان قلبی باشد که در مقابل نفاق قرار می‏گیرد و نیز مقصورد از ایمان آن چیزی باشد که به عنوان صورت ایمان مطرح می‏شود که به آن نام اسلام اطلاق می‏شود و بدون شک ایمان به هر دو معنا د اسلام معتبر و مورد توجه است. (14)


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





موضوعات مرتبط: ایمان شناسی
برچسب‌ها: ایمان شناسی